چرا داستان نویسی برای سایت مهمه و چطور داستان خودتونو بنویسیم؟

چند وقت پیش یکی از دوستام برای نوزاد 6 ماهش یه ساق 82 هزار تومنی خرید که به جز نقش جالبش دیگه هیچ فرقی با بقیه ساق های نخی بازار نداشت. شاید 3 یا 4 ماه دیگه هم دیگه این ساق ها اندازه دخترش نباشن، اما با این وجود بازم دوستم همچین پولی براش داد. به نظرتون چی باعث شده دوست من فکر کنه این محصول ارزش خرید داره؟

روایت داستان
مغازه ای که دوست من ازش خرید کرد، فقط ساق شلواری بچه گونه نمی فروخت. فقط با یه نگاه به سایتشون و پیامهای تبلیغاتیشون گواه این بود که دارن نون تجربه شونو میخورن. وقتی وارد سایتشون میشید عکس یه مادر و دختر رو در حال خنده و بازی میبینید. سراسر سایت در مورد عشق و توجه به بچه ها نوشته شده و یه سری توصیه هم مثلا از طرف مامانها به همدیگه رو سایت هست. درواقع دوستم از روی احساسات خرید کرده بود و حتی بخاطر یه قرونش هم پشیمون نبود.
این جمله پایانی نیست:
روایت داستان برند در حکم ارزش خدمات و محصولات ماست. یعنی ارزشش از قیمت روی کالاها خیلی بیشتره. اینطوری مشتری ها بخاطر اعتقادی که به شرکت فروشنده محصول دارن، میدونن پولی که خرج می کنن ارزششو داره، میدونن که این خدمات یا محصولات روی زندگیشون اثر میذاره. مشتری های شما چه داستانی در مورد شرکتتون باور می کنن؟ چجور داستانی باید بگید؟
یه پیشنهاد برای روایت داستان:

1. یه قدم برید عقب: شما یه فرضیه ها و باورهای مشخصی درباره شرکت، محصولات و خدمات خودتون دارید. اما به نظرتون مشتریهاتونم همین طور به شرکت و محصولاتتون نگاه می کنن؟ یه قدم برید عقب تا بتونید واقعیت رو ببینید و ببینید بیرون از دیوارهای شرکتتون چه چیزهایی در موردتون میگن.
2. مخاطبتونو بشناسید: یکی از گام های خیلی مهم، اینه که روی مخاطب هدفتون تمرکز کنید و سعی کنید عمیقا درکشون کنید. چی بهشون انگیزه میده؟ چرا باید محصولات شما رو بخرن؟ دنبال چه قیمتهایین؟
3. ببینید واقعا چی دارید میفروشید: احتمالا روی سایتتون یه سرویس حسابداری آنلاین دارید، اما اون چیزی که واقعا دارید میفروشید رفاه، صرفه جویی تو وقت و پول مشتریهاتونه. ببینید خدمات شما چه تأثیری رو زندگی مشتریهاتون داره تا بهتر درک کنید که چی میفروشید.
4. مشتریتونو شماره یک کنید: مشتریهاتون باید همیشه نقش رهبر رو بازی کنن و محصولات شما باید ازشون پیروی کنن. ویدئوها و تصاویری که روی سایتتون میذارید باید مردمی رو به تصویر بکشن که دارن عین زندگی واقعی با محصولاتتون کار می کنن، نباید کالا رو قهرمان جلوه بدید.
5. معنادار بنویسید: اگر و فقط اگر مشتری روی اولین پیام شما کلیک کنه، ویژگی های کالاهاتونو روی یه صفحه مناسب میبینه. طوری بنویسید که انگار مستقیم دارید با مشتری صحبت می کنید. باهاشون از تجربیات حرف بزنید نه از خصوصیات.

ما به اثر یه داستان در مورد محصولاتی که میخریم و خدماتی که استفاده می کنیم و شرکت های ارائه دهنده اونا اعتقاد داریم. مسلما اگه بخواهیم همون حرفهای همیشگی رو راجع به کالاها و خدماتمون بگیم راحتتره، اما بهتر اینه که روی داستانگویی تمرکز کنید. اینطوری میتونید با مخاطب هدفتون ارتباط بگیرید و درآمدتونو افزایش بدید.