بازاریابی محتوا با 5 سال پیش خودش خیلی فرق کرده. اونوقتها فقط تولید و انتشار محتوا بود و الآن مدل تجاری قیف مشتری.
امروزه ایجاد تقاضاست که اهیمت داره – یعنی ارتباط بین شهرت یه برند و جذب مشتری دائمی. همه بازاریاب ها، صرف نظر از صنعتی که توش کار میکنن، میتونن به کمک بازاریابی محتوا فاصله بین شهرت برند و جذب مشتری رو پر کنن. یک کلام، هدف درگیر کردن مخاطب با محتواست.
اگه محتوا درست ساخته بشه (در یک قالب درست و از طریق پلتفرم مناسب در زمان مناسب)، میتونه را دادن اطلاعاتی که مخاطب هدف رو نشونه رفته حس اعتماد و نزدیکی با مشتری ایجاد کنه.
بازاریابی محتوا هم درست مثل سایر روشهای بازاریابی دیجیتالی دائما در حال رشد و گسترشه. اگه میخواهید مؤثر باشه باید نسبت به تغییرات تقاضا، رفتار مشتری و بروزرسانی های موتورهای جستجو انعطاف داشته باشه.
با توجه به این مسائل، حالا به برترین روشهای بازاریابی محتوا توجه کنید:
- مخاطب خود را بشناسید
بازاریابی محتوا خیلی مشتری مداره. زیاد مثل فروشنده ها قصد فروختن محصول به مشتری نداره، بیشتر به مشتری آموزش میده و سرگرمش میکنه تا بتونه اعتمادشو جلب کنه. برای این کار باید مخاطبتونو درک کنید و بدونید از شما چی میخواد. اگه اینو بدونید، متوجه میشید الآن چه مقدار از محتواتون مؤثره و چه محتوایی لازم دارید.
اینجا باید دو تا کار انجام بدید:
1- فهرستی از ویژگی های شخصیتی مشتری درست کنید
2- محتوا رو بر اساس سفر مشتری برنامه ریزی کنید.
همه برنامه های توسعه محتوا باید با تهیه فهرستی از ویژگی های شخصیتی مشتری شروع بشن. وقتی همچین فهرستی داشته باشید میتونید مخاطب هدفتونو کشف کنید و در نتیجه عنوان هایی براش بنویسید که بیشتر علاقه داشته باشه. از خودتون این سوالها رو بپرسید:
مشتری ایده آل و مورد نظر من کیه؟
چه سوالها، نقطه نظرات و نقدهایی میتونه داشته باشه؟
چی باعث میشه تصمیمش برای خرید جدی تر بشه؟
چه اطلاعاتی نیاز داره داشته باشه که محتوای من میتونه بهش اون اطلاعات رو بده؟
قدم بعدی اینه که برای محتواتون طبق سفری که یک کاربر از خواندن محتوای سایت تا تبدیل شدن به خریدار طی میکنه نقشه بکشید. در هر مرحله از خرید مناسبترین محتوا رو قرار بدید. اینطوری میتونید استفاده از محتواتونو به حداکثر برسونید و خلایی رو که باید پر کنید کشف کنید. برای این کار باید به نکات زیر دقت کنید:
نقشه چرخه فروشتونو بکشید. معمولا هم به این صورته: آشنایی، علاقه، ارزیابی، در نظر گرفتن، پذیرش و خرید.
برای اینکه بهتر بتونید فرایند نقشه برداری رو ببینید و دنبال کنید، یه جدول درست کنید.
محتوای موجودتونو بر اساس سه عامل ارزیابی و ویرایش کنید: اینکه چه گروهی از مخاطبان رو هدف قرار داده، چه نیازی رو برآورده میکنه و برای چه مرحله ای از چرخه خریده؟
هر جا که محتوا اجازه میده، با ارجاع خواننده به محتوای قبلی، یه جریان پیش رونده بوجود بیارید.
شاید بپرسید چرا با این مسئله کارو شروع کنیم؟
سفر خرید یه تجربه است و ما همیشه هدفمون اینه که تجربه خوبی برای مشتری بوجود بیاریم. باید برای این تجربه تو هر نقطه تماس و کانال تعامل با برندتون برنامه ریزی کنید.
این مرحله کمک میکنه جاهایی رو که تجربه مشتری بهینه نشده رو شناسایی و مشکل رو رفع کنید. کمک میکنه بدونید چرا، چطور و کجا مشتری ها میخوان تعامل داشته باشن.
مثلا شاید یه مشتری تو آخرین مراحل خرید بخواد ببینه چقدر میتونه وام مسکن بگیره اما تو مراحل اولیه که مشتری تازه با فروشگاه آشنا شده فقط میخواد سرگرم بشه و اطلاعات کسب کنه.
- شروع یک بحث مناسب
حالا طرف صحبتتونو میشناسید و میدونید تو هر مرحله از چرخه خرید چه محتوایی بکار ببرید. حالا وقتش رسیده که با هدف گرفتن نقاط مختلف ارتباط بین خریدار و فروشنده، محتواتونو مرتبط و جالب کنید.
از نقطه نظر سازمانی، محتوای استاتیک میتونه هدفشو پیش ببره. سریع و مؤثره و کنترلش راحته. میتونه برای پلتفرم های مختلفی بکار بره و برای صنایع دقیق و تحت کنترل مثل حوزه سلامت و حوزه قضا مناسبه. فقط یه مشکل داره: محتوای استاتیک تجربه استاتیکی (یکنواخت و غیرپویا) خلق میکنه و حوصله مخاطب رو سر میبره.
مشتریها باید بتونن بحث کنن، این بحث ها وادارشون میکنه که باز هم به سایت سر بزنن و پیگیری کنن. مردم دوست دارن گزارشها رو ببینن و یه نگاه فوری از دور داشته باشن. اگه همچین چیزی اتفاق بیفته دیگه شانستوو برای درگیر کردن مخاطب از دست دادید.
راه حلش اینه که محتوای دینامیک و پویاتری انتخاب کنید، مثل اینفوگرافی های دینامیک، پرسش و پاسخ، برنامه های محاسبه (برای قسط وام های بانکی، محاسبه برگشت سرمایه و غیره)، نظرات وبلاگ و مصاحبه. البته بازی و گالری تصاویر و وبینار و دکمه های فالو و محتوای شبکه های اجتماعی که میتونن به اشتراک گذاشته بشن و لایک بخورن هم جزوشون به حساب میان.
این نوع محتوا بیشتر حالت تعاملی هستن و میتونن به سمت بحث پیش برن و نهایتا نرخ تبدیل سایت رو افزایش بدن.
تو یه تحقیقی که اخیرا در مورد بازاریابی محتوا انجام شده، بیش از 75% از پاسخ دهنده ها گفتن امسال میخواستن بیشتر از محتوای تعاملی استفاده کنند. استفاده مؤثر از محتوای تعاملی در کنار شخصی سازی کمک می کنه مشتری ها فقط چیزی رو که براشون جذابه ببینن و با محتوا درگیر شن که در نتیجه وارد مرحله بعد قیف فروش خواهند شد.
اینجا اون جمله معروف رو باید عملی کنید که میگه: چیزی رو بهشون بگید که دوست دارن بشنون نه چیزی که خودتون میخواهید بگید.
- ترکیب محتوا با کمپین سئو
بازاریابی محتوا اغلب همراه با سئو انجام میشه. دور از ذهن هم نیست چون همونطور که میدونید شعار سئو اینه که "محتوا پادشاه است". در واقع محتوای خوب نیاز ایجاد میکنه و باید قابل لینک هم باشه – گوگل دنبال این دو ویژگی میگرده.
شاید از بس گفتن محتوای باکیفیت تولید کنید دیگه خسته شده باشید و کلیشه ای شده باشه، اما از اون طرف الگوریتم پاندای گوگل هم داره بیشتر از قبل به این مسئله تأکید میکنه. از وقتی که گوگل به وضوح اشاره کرد که کیفیت محتوا نقش مهمی در مطابقت لینکها با عبارتهای سرچ شده داره، ارتباط بین تجربه کاربری و استراتژی محتوا مطرح شد و همچنان در حال پیشرفته.
وقتی دارید برای سایتتون محتوا مینویسید، تا میتونید به سوالات جواب بدید. محتوای خوب باید به سوالات جواب بده و محتوایی که از نظر معنایی مرتبط باشه میتونه به خوبی بازتاب دهنده عبارت "از بهینه سازی برای موتورهای جستجو تا بهینه سازی برای تجربه جستجو" باشه.
اگه برای عبارت خاصی رتبه بالایی گرفتید، یعنی گوگل فکر میکنه محتوای شما بهترین جوابها رو برای اون عبارت داره.
بیشتر نصایح گوگل حول ارسال بهترین تجربه کاربری ممکن روی سایتها میگرده و تأکید میکنه که سایتها توجهی به افکارشون در مورد نشونه های رتبه دهی گوگل نداشته باشن.
ساده بگم، شما دارید برای مردم و موتورهای جستجو (هر دو) مینویسید. حالا با نکات زیر می تونید اطمینان حاصل کنید که محتواتون به مذاق هر دو خوش میاد:
محتوای خاص و ارزشمند تولید کنید
صفحه یا مقاله ای که مینویسید باید از خودتون باشه. مردمی که سایتتونو میبینن باید با چیزی مرتبط، مفید و همراستا با موضوع کلی سایت مواجه شن.
گوگل میگه اطمینان حاصل کنید که اطلاعات مفیدی ارائه بدید که به درستی از کلیدواژه های مرتبط استفاده کرده باشه و موضوع عنوان محتواتونو نشون بده.
1- در هر صفحه یک کلیدواژه رو هدف بگیرید
یه عبارت برای مقاله یا صفحه سایتتون انتخاب کنید که با مخاطب همخونی داشته باشه. انتخاب چند کلیدواژه برای یه صفحه کار سختیه و معمولا هم بهینه سازیش ایده آل انجام نمیشه.
2- کلیدواژه رو تو متن بکار ببرید
کاربرها انتظار دارن واژه هایی رو که تو نوار جستجو تایپ کردند تو متن شما ببینن. دو یا سه بار تو صفحه بکار ببریدشون. البته یادتون باشه که طبیعی باشه.
3- زیادی بهینه سازی نکنید
یادتون باشه که گوگل بیشتر از هر معیار دیگه ای به تجربه کاربری توجه داره. مردم واقعی اولویت دارن و موتورهای جستجو بعد از اونها قرار میگیرن. هیچ وقت تجربه کاربرهاتونو فدای اهداف سئو نکنید.
4- برای طول صفحه یه حداقلی تعیین کنید
طول صفحه بسته به پیامی که میخواهید انتقال بدید تعیین میشه نه دلبخواهی. متنهای طولانی و زیاد فرصت ارائه اطلاعات بیشتر و قرار دهی مناسب کلیدواژه رو بهتون میدن. معمولا 300 کلمه خوبه، اما باید تمام کلمات با متن همراهی کنن و فقط به قصد پر کردن صفحه نیومده باشن.
- سازگاری سایت با موبایل
امروزه ایجاد محتوای سازگار با موبایل ضروریه و اختیاری نیست. اگه محتواتون از طریق موبایل در دسترس مخاطب قرار نگیره، فرصت درگیر کردن مخاطب رو از دست میدید به خصوص الان که 2 میلیارد کاربر اینترنتی دارن با گوشی ها و تبلت هاشون وبگردی میکنن.
برای بهینه سازی سایت برای موبایل با دو چالش روبرو میشید: چالش اول سرعته. کمتر از 15 ثانیه وقت دارید که اولین تأثیر خوب رو روی مشتری بذارید وگرنه مشتری میره به سمت سایت رقیب.
چالش دوم درگیر کردن مخاطبه. محتوا باید برای دستگاههای تلفن همراه طراحی بشه و تجربه مناسبی برای دستگاه های لمسی ارائه بده. از این ویژگی های تلفن همراه استفاده کنید تا بتونید کاربرها رو عمیقتر درگیر کنید.
- سخن آخر
برای اینکه تو بازاریابی محتوا موفق باشید، یادبگیرید که به تغییر علایق و گرایشات مشتری جواب بدید و نیازهای امروز مشتریهای دیجیتالی رو تأمین کنید. بازاریابی محتوااز طریق اطلاعات مفید، مرتبط و باکیفیتی که ارائه میکنه میتونه ارتباط طولانی مدت و برپایه احترام با مشتری ها برقرار کنه. بعلاوه کارهایی که برای سئو و جایگاه برندتون انجام میدید رو تشدید میکنه.
با اجرای این دستورات میتونید روش مؤثری برای مخاطب مورد نظرتون بکار ببندید. اگه موفق بشید میتونید بین سایتهای دیگه خوب بدرخشید و نتیجه بگیرید.