همیشه بین طرز دیدی که یه طراح به سایت یا بروشور داره و طرز دید کاربرها تفاوت هست. شما بعنوان یه طراح میتونید مدهای طراحی سایت رو تحسین کنید و طوری جزئیات رو ببینید که کاربرهای عادی نمی بینن.
اما کاربرها فقط به این توجه میکنن که آیا میتونن موقع برقراری ارتباط با سایت چیزی متوجه بشن یا نه. معمولا به جزئیاتی مثل اینکه چطور این برقراری ارتباط اتفاق میفته یا چرا یه سایت به نظر خوب و دلچسب میاد توجهی نمیشه. در هر حال این واقعیت تلخ وجود داره.
اما درک این تفاوتها یه فایده ای داره. اگه بدونید کاربرها به چی فکر میکنن، طراح بهتری خواهید بود.(حتی اگه سلیقشونو تو طراحی نپسندید).
- تایپوگرافی، مهم است یا نه؟
طراح ها عاشق تایپوگرافی هستن. مدل نوشتن، فاصله حروف، اندازه ها، پاراگراف بندی.
متاسفانه خیلی از کاربرها فونت های مختلف رو از هم تشخیص نمیدن (و اصلا اهمیتی هم نمیدن). در واقع کاربرها فقط یه چیز میدونن: میتونن بخوننش؟
البته این به این معنی نیست که میتونید حروفچینی رو ندید بگیرید. بلکه کاملا هم برعکسه. باید بیشتر بهش توجه کنید. اگه میخواهید کاربرها بیشتر به سایتتون توجه کنن، باید همه کلمات، پاراگرافها، تیترها قابل خوندن باشن. کاربرها نباید موقع خوندن مجبور باشن تمرکز کنن یا به معنی کلمات فکر کنن.
شما باید اطمینان حاصل کنید که کلماتتون شفاف باشن و فاصله ها به خوبی تنظیم شده باشن پیامتون واضح منتقل بشه.
- رنگبندی اغلب به چشم نمیاد
شاید کاربرها اونقدری که شما انتظار دارید به رنگبندی سایت توجه نکنن. طراح ها شاید ساعت ها راجع به تو فرق بین زرد آفتابی و زرد اخرایی فکر کنن، اما کاربر فقط زرد میبینه.
هشدار: اگه رنگی خیلی تغییر کنه، مثلا از آبی به زرد، کاربرها متوجه میشن. یعنی در واقع تو رنگ، کاربرها فقط به تغییرات بزرگ توجه میکنن.
یه چیزی که کار با رنگهارو سخت میکنه سلیقه های شخصیه. مردم تو انتخاب رنگ نظرهای خیلی متفاوتی دارن. شما باید رنگی رو انتخاب کنید که اکثریت دوستش داشته باشن و اون رنگ رو با یه رنگ دیگه جور کنید. برای اینکه ترکیب رنگی بهتری داشته باشید، رنگهایی رو انتخاب کنید که افرادی که رنگها رو خوب نمیبینن هم بتونن ببینن.
- دکمه ها باید قابل رؤیت باشند
یه مدت دکمه های روحی مد شده بودند، کاربرها موقع کار با سایت این دکمه ها رو نمیدیدند و یه جورایی تو پس زمینه گم میشدند.
در طول زمان این مد هم عوض شد، درسته که یه مدت خیلی محبوب شد ولی واقعا مشکل بزرگی بود (البته هنوز هم بعضی جا میشه این طراحی رو دید). عناصری که خیلی از اونچه که کاربرها توقع دارند متفاوت هستن ممکنه مشتریهاتونو بپرونن.
درخواست برای اقدام ها - یعنی فرمها، دکمه ها، لینک ها – باید واضح باشند و از الگوهایی که کاربر باهاشون آشناست تبعیت کنند. کاربرها توجه زیادی به چیزهایی که یه مدت مد میشن ندارن و زیاد دنبال یادگرفتن طراحی های غیرمرسوم نمیرن. باید طوری طراحی کنید که کارشون راحت باشه.
- مینیمالیسم
باید قبول کنید که مینیمالیسم یکی از طراحی های مورد علاقه شماست. تو کاربرها شاید بعضی ها خوششون بیاد ولی اکثرا نسبت بهشون حس خوبی ندارن و احتمالا میپرسن پس چیزهای دیگه کجان؟
احتمالا باید همون اوایل طراحی متوجه شده باشید، وقتی می بینید مشتری هایی دائما ازتون میخوان چیز میز به سایتشون اضافه کنید، خودش این مسئله رو نشون میده.
به نظرم بهتره سعی کنید تعادل رو نگهدارید. بذارید یه فضاهایی تمیز و خالی بمونه که حس شلوغی به کاربر دست نده، اما در عین حال یه طراحی کاملا مینیمال هم نداشته باشید. چیزی باشه که مشتری و کاربر نهایی هم راضی باشن.
- تصاویر بزرگ خیلی جاگیرند
میدونیم یه عکس بزرگ و جالب میتونه توجه کاربر رو به خودش جلب کنه، اما میدونید که گاهی کاربرها این حرفو قبول ندارن؟
این از اون وقتهاست که کاربر نمیدونه که نمیدونه. یه طراحی به تصاویر کوچیک با طراحی با تصاویر زیادی بزرگ قابل مقایسه نیست. تفاوت اثری که این دو مدل طراحی روی کاربرها میذارن از چشم های یه طراح پوشیده نمیمونه.
اینجاست که شما باید به نفع کاربرها، مشتریهاتونو قانع کنید از این ویژگی استفاده کنن. از نظریه ای که سالها روزنامه نگارها ازش استفاده میکردند بهره ببرید – یعنی با یه عکس یا ویدئوی بزرگ به کاربرها چیزهای مهم رو نشون بدید. معمولا یه دسته از عناصر کوچیک نمیتونه همین اثر رو داشته باشه.
این شغل شماست که به مشتری کمک کنید و بهش بگید چه چیزهایی اثر بیشتری دارن و بهتره تو طراحی بکار برن. الآن کاربر چی لازم داره بدونه؟ جواب اینجاست.
- برندسازی
کاربرها روزبروز بیشتر با برندهای معتبر آشنا میشن. اگه یه برند رنگشو عوض کنه یا فونت لوگوش عوض بشه کاربر متوجه میشه (البته معمولا متوجه نمیشن چی عوض شده اما میدونن یه چیزی تغییر کرده).
هر تغییری تو برند میتونه منجر به سردرگمی کاربرها بشه و اثر نامطلوبی داشته باشه. برای همین باید ظاهر برندتونو بدون تغییر حفظ کنید (و اگه تا الآن مدل خاصی برای برندتون نداشتید، وقتشه که یکی درست کنید).
- یا نتیجه میده یا نمیده
حالا از این به بعد سعی کنید یه تم رایجی از چیزهایی داشته باشید که کاربرها موقع نگاه کردن به طراحی مبینن.
یا نتیجه میده یا نمیده دیگه.
معمولا کاربرها خودشون هم نمیدونن چرا. معمولا اهمیت نمیدن که چرا طراحی کار میکنه یا نمیکنه. اگه کار کنه بازم به سایتتون میان، اگر هم کار نکنه، سایت رو ترک میکنن و میرن جای دیگه.
این شمایید که کاربر رو به سمت اونچه که کار میکنه یا نمیکنه سوق می دید. میتونید از برنامه های تست کاربر کمک بگیرید. اصول طراحی که احتمالا حتی فکرشم نمیکنید، هم خیلی مهمند. تئوری رنگ و طراحی، الگوهای کاربری، قوانین تایپوگرافی و حتی سرعت و طراحی تعاملی با سایتها و اپلیکیشنها.
- نتیجه
تا الآن فکر میکردید فقط باید چیزی طراحی کنید که خودتون خوشتون بیاد، اما از الآن به بعد میدونید که باید راجع به خیلی چیزها فکر کنید.
خوبیش اینه که بیشتر مشتریها طراحی رو مثل کاربرهای معمولی می بینن. خیلی از این مسائل میتونن تو صحبت هایی که با مشتری دارید کشف بشن. خوشبختانه، حالا میتونید یه مقدار متفاوت راجع به مسائل فکر کنید و در مورد اونچه که کاربرها فکر میکنن برنامه ریزی کنید (و کمک کنید طراحی طوری ارتقا پیدا کنه که هم از نظر شما خوب باشه و هم از نظر کاربرها).