این یکی از موضوعات بحث برانگیز بین مردمه اما همین مردم نهایت سعیشونو میکنند تا درباره طبقاتی شدن زندگیهامون حرفی به میون نیارند.

اکثر مردم به اشتباه فکر میکنند طبقاتی شدن زندگی فقط مربوط به میزان درآمدهاست در حالی از دو عامل مجزا تشکیل شده:

• طبقه اقتصادی: مقدار پولی که درمیارید و طرز خرج کردنش.
• طبقه اجتماعی: میزان محترم بودن و تحصیلات خودتون، خانواده ای که ازش میایید و قوانینی که ازش تبعیت میکنید (مثل اعتقادات، اخلاقیات، ارزشها و غیره).

تغییر دادن طبقه اقتصادی کار سختی نیست. فقط کافیه یکم بیشتر پول دربیارید و پولتونو در راه چیزهای درست خرج کنید.
تغییر طبقه اجتماعی خیلی سختتره. چون بر اساس فرهنگ آدمهاست.

اکثر طراح ها با این تعصبات کار میکنند

طبقه اجتماعی مثالی بود از پارتی بازی درون گروهی. اگه شما عضو گروهی باشید یعنی شما اون گروه رو پذیرفتید و اونها هم شما رو پذیرفته اند. ما آدمها تمایل داریم برای گروه های خودمون نسبت به گروه های دیگه ارجیحت قائل شیم.
به کسایی که عضو گروه ما نیستند به دیده تحقیر نگاه میکنیم و کسایی رو که ما رو دوست نداشته باشند تهدید میکنیم.
هر گروهی قوانین خودشو داره که معمولا شامل این موارد میشن:

• ارزشها و اعتقادات
• علایق
• ظاهر
• رنگها و طرح ها
• هنجارهای اجتماعی

اما این همه اش نیست.
هر طبقه یا گروه صدها قانون داره که برای هر کدوم پاسخهای دقیقی به درست یا غلطی داده شده. همین جزئیات هستند که هویت یه گروه یا طبقه رو میسازند. "اگه تو یکی از مایی باید همونطور رفتار کنی که ما میکنیم."

طرح های شما باید این جزئیات را در خود داشته باشند

یه لحظه وایسید!
اصلا به نظرتون چرا ما تو طرح هامون به تعصب نیاز داریم؟ چرا نمیتونیم بدون این تعصبات یه چیز خوب طراحی کنیم؟
چون خوب بودن بستگی به تفکر فرد داره و یه چیز فردیه.
سوءتفاهم نشه؛ نمیخوام بگم این کار غیراخلاقی رو انجام بدید. فقط پیشنهاد میکنم که در قالب چارچوب های (مثلا ارزشها و غیره) گروهی که دارید براشون طراحی میکنید کار کنید.
مثلا این چهار سایت رو در نظر بگیرید:
Craigslist سایت زشتیه اما فقط تو امریکا تونسته 60 میلیون کاربر جمع کنه و در سال 1393 حدود 1 تریلیون تومن پول دربیاره.
The Drudge Report واقعا زشته اما روزانه 300 هزار بازدید ازش میشه و حدود 4 میلیارد تومن در روز به جیب مالکش سرازیر میکنه. به علاوه عده ای معتقدند یکی از بهترین طراحی های اینترنت رو داره.
4Chan  جامعه ای از گیمرهاست. با روزانه بیش از 98 میلیون کاربر فعال به شدت وفادار به یکی از 500 سایت برتر شناخته شده.
میبینید؟
به تم این سایتها نگاه کنید.
همشون زشتند. از اصول طراحی مدرن تبعیت نمیکنند. کار کردن باهاشون سخته و اصلا مسیریابی خوبی ندارند. با همه اینها بسیار هم محبوبند.
به نظرتون این جوامع از چه قوانینی پیروی میکنند؟

• ظاهر تابع عملکرده
• کارایی از زیبایی مهمتره
• اطلاعات از احساسات مهمتره
• زیبایی در فروش است

این اطلاعات رو از کاربرهاشون میشه بدست آورد.
خواننده هاشون آدمای فنی، طراح و توسعه دهنده بودند. یعنی کسایی که معتقدند ظاهر باید تابع عملکرد باشه.
وقتی این سایتها سایتشونو بازسازی کردند و لوگوشونو تغییر دادند 35% از مخاطبانشونو تقریبا یک شبه از دست دادند.

تولیدکنندگان اتومبیل های لوکس چطور؟

تا حالا به محصولات لوکس مثل ماشین، عطر، لباس و غیره توجه کردید؟ طراحی و بازاریابیشون طوریه که انگار با استفاده از کلمات کمتر، بیشتر حرف میزنن.
اتفاقی نیست.
حفظ ظاهر یکی از ارزشهای طبقات بالاست.
به همین دلیل سعی میکنند پیامشونو از طریق تصاویر و نمودهای ظاهری برسونند، به کمک طراحی با مشتری صحبت میکنند – هر چی از کلمات کمتری استفاده بشه بهتره.
این سایتها از چه قوانینی تبعیت میکنند؟

• ظاهر از کیفیت مهمتره
• کیفیت پیشفرض در نظر گرفته شده
• تاریخ، گذشته روی آینده اثر میذاره
• همه عضو یه انجمن خاص / حرفه ای هستند

وقتی میبینید اینها خودشونو برتر، باهوش تر و افضل بر دیگران میدونند خیلی هم بی خود نیست. شاید طراحانی که این سایتها رو ساختند همچین چیزی رو قبول نداشته اند.
اما برای ساخت چیزی که مشتری میخواست در چارچوب تعصبات مشتری کار کردند.

طراح های متوسط از چه چیزی غافلند؟

طراح های متوسط بر اساس دیدی که خودشون از جهان دارند و اونچه که خودشون میخوان طراحی میکنند. موقع طراحی همش در این فکرند که چه چیزهایی (از نظر خودشون) حس بهتری داره، بهتر کار میکنه و زیباتره. و در اغلب مواقع آدمایی رو که دارن براشون سایت طراحی میکنند یادشون میره.
شک نکنید که در اینجور مواقع همیشه یه مشتری ناراضی بوجود میاد.
طراح های برتر از تعصبات مشتریشون استفاده میکنند تا چیزی طراحی کنند که افراد ذینفع – مشتری، خریدارهای سایت، شرکا و غیره - میخوان و نیاز دارن.

چطور از طبقاتی شدن در طراحی ها بهره ببریم؟

اول از همه از قسمتهایی که بحثی توشون نیست شروع کنید. خط مشی های مشخصی داشته باشید، خودتونو بشناسید. به حس ششمتون گوش کنید.
آیا شما با طراحی چیزهای غیراخلاقی و ضدارزش مشکلی ندارید؟ آیا مشکلی ندارید که برای کسی با ارزشها و اعتقادات و آداب و رسوم افراطی یا مزخرف چیزی درست کنید؟
خط قرمز شما کجاست؟ اگه کسی ازتون بخواد اون خطوط رو بشکنید چی کار میکنید؟ سر فرصت اقداماتی رو که میخواهید انجام بدید برای خودتون مشخص کنید.
دوم: بعد از این باید تمام سعیتونو بذارید روی شناخت کسی که میخواهید براش طراحی کنید.
همه گروه ها گروه های دیگه رو پایین تر از خودشون میبینند. کارگرهای طبقه متوسط از طبقات بالاتر و پایین تر از خودشون متنفرند. گیاهخوارها و گوشت خوارها هم از همدیگه متنفرند.
یادتونه گفتم هر گروهی قوانین خودشو داره؟ برای شناخت قوانین این گروه که دارید براش طراحی میکنید وقت بذارید. ببینید چیا براشون محترمند و چه توقعاتی دارند....

• ارزشها و اعتقادات
• علایق
• ظاهر
• رنگها و طرح ها
• هنجارهای اجتماعی
• زبان، طرز صحبت کردن و اصطلاحات تخصصی

این جزئیاتن که چارچوب طراحی رو شکل میدن. شاید باور نکنید اما همین محدودیتها میتونن باعث رشد و بهتر شدن طراحیتون بشن، به شرط اینکه درست بشناسیدشون.
فرض کنید دارید برای یه گروه از توسعه دهنده ها میخواهید طراحی کنید. توسعه دهنده ها معتقدند ظاهر باید تابع عملکرد باشه. پس اینجا استفاده از فونتهای فانتزی و زیبا زیاد فکر خوبی نیست.
در سومین مرحله باید با آدمای هر گروه صحبت کنید.
مشتریتون طرفدار چه چیزهاییه؟ مشتریهاش ازش چه توقعاتی دارند؟ باهاشون مصاحبه کنید. قوانین و انتظاراتشونو بشناسید، راه دور زدن تضادهایی که میتونه تو طراحیتون بوجود بیاد رو پیدا کنید.
در آخر، وقتی که آماده شدید، طراحی کنید.
مطابق نگرش افراد گروه طراحی رو انجام بدید. وظیفه شما نیست که ذهنشونو تغییر بدید. فقط ببینید کجا هستند در این صورت شاید فرصتی به دست بیاد که بتونید قلب و ذهنشونو تغییر بدید.
اگه بخواهید روی روش خودتون پافشاری کنید شک نکنید که پس زده میشید. طراحان متوسط برای اونچه که خودشون میخوان اصرار میکنند و مدام به خودشون میگن "من تخصص این کارو دارم!".
من تو طراحی هام از طبقاتی شدن پیروی نمیکنم و مشکلی هم برام پیش نیومده.
اما برای شما پیش میاد.
این قسمت زیربنایی زندگیه. طرفداری از یک چیز شما رو از یه چیز دیگه محروم میکنه. هیچ وقت نمیتونید همزمان هم مدرن باشید و هم سنتی.
موقع طراحی هم باید مرتب بین چیزهای مختلف یکی رو انتخاب کنید.
طراحان متوسط از نتایج متوسط راضی اند. مشتری راضیه پس منم راضیم.
اما طراح های زبده تمرکزشونو روی خروجی میذارن. "کار من دید مشتریها رو نسبت به کسب و کار شما تغییر داده. کار من یه صنعت، محصول یا خدماتی رو تغییر داده."

طبقاتی شدن آخرین تعصبی است که به لحاظ اجتماعی پذیرفته شده است

هر طبقه یا گروه یک سری قوانین داره که به هر کدوم پاسخ های دقیقی به درست یا غلط داده شده. همین جزئیات هستند که هویت اون طبقه یا گروه رو شکل میدن. "اگه تو یکی از مایی باید همونطور رفتار کنی که ما میکنیم." مطمئنا این شرایط ایده آل نیست اما بخشی از چیزیه که ما به عنوان طراح باهاش کار میکنیم.
شما هم دوست دارید تبدیل به یه طراح زبده و کارکشته بشید؟
با درک و دریافت موارد گفته شده شروع کنید. روی خودتون کار کنید تا مردم رو همونطور که هستند بپذیرید، به خط قرمزها، قوانین و خواسته هاشون احترام بذارید. اونها رو همونجایی که هستند ببینید تا بتونید جلوی تعصبشونو بگیرید.