کلا برندسازی کار خیلی سختیه، اما تو عصر دیجیتال می تونم بگم حتی از قبل هم ترسناک تره، چون الآن تعداد برند ها و شرکت ها خیلی زیاد شده. زیاد شدن شرکت ها یعنی زیاد شدن رقبا. همه این رقیب ها با هم دیگه سر فالوئر جمع کردن و سلطه بر رسانه های اجتماعی و گوگل مسابقه می دن. از بین این ها، حتما یه چند تاییشون که تقریبا هم سطح شما هستن رقیب اصلیتون میشن. برای همینه که سایتتون باید برند بشه و با برنامه طراحی بشه.
مطلب این دفعه رو می خوام براتون مثل قصه روایت کنم. داستان از این قراره که یه سایت داریم و یه لوگو. می خوام براتون بگم اینا چطوری با هم ازدواج می کنن.
سایت شما اولین خط دفاعیتون در مقابل شرکت های دیگه تو تهران هست، حالا اگه نگیم تو کل جهان. خیلی ها فکر می کنن باید دور تا دور سایتشون تا جایی که می تونن برندشونو بزنن تا وقتی وارد میشی حتما تو چشم بزنه. اما لطفا این کارو نکنید.
یا شایدم هم دوست دارید متفاوت باشید. مثلا به جای اینکه لوگوتونو مثل بقیه سایت ها سمت چپ بذارید، بذاریدش سمت راست؟ اما لطفا این کار هم انجام ندید. حتما یه دلیلی داره که تقریبا همه طراح ها لوگوشونو میذارن سمت چپ بالای سایت، و این دلیل برمی گرده به موضوع مطلبمون یعنی "سلسله مراتب بصری".
سلسله مراتب بصری بخشی از نظریه تسلط شناختی است. مغز آدم بیشتر دوست داره از راه های آسون بره و فقط به چیزهای آسون فکر کنه. دانشمندهای غربی روی نحوه کارکرد مغز انسان تحقیق کردند و سلسله مراتب کارهای مغز رو بر اساس آسونیشون پیدا کردن و الگوهاشو معرفی کردن. این الگوها دیگه استاندارد محسوب میشن و نمیشه زیر سوال بردشون. البته این تحقیقات روی فرهنگ های غربی انجام شده و شاید مغز ما شرقی ها متفاوت کار کنه، ولی خب چون تحقیقی روش انجام نشده، فرض رو بر این می گیریم که مثل همن. مثلا بر اساس عملکرد مغز، الگوی نحوه نگاه انسان رو در آوردن. وقتی وارد سایتی می شید که این سلسله مراتب رو رعایت نکرده، مغزتون سریع اسکنش می کنه و بهتون فرمان میده که این سایت ارزش وقت گذاشتن نداره.
از نظر افقی تو انگلیسی متن رو از چپ به راست و از نظر عمودی تو همه فرهنگ ها از بالا به پایین می خونن. موسسه پوینتر روی اینکه آدما چطوری یه صفحه رو اسکن می کنن تحقیق کرده و براش دو تا الگو درآورده که همه آدما از یکی از این دو الگو تبعیت می کنن. یکی الگوی F و یکی الگوی Z . اگه کسی از الگوی F استفاده کنه یعنی موقع اسکن صفحه حرکت چشم هاش مثل F می مونه، و اگه از Z تبعیت کنه یعنی حرکت چشم هاش روی صفحه مثل Z می مونه. البته توی هر دو الگو چشم از سمت چپ و قسمت بالا شروع به حرکت می کنه. برای همینه که همه لوگوشونو گوشه سمت چپ بالای صفحه میذارن.
این محل همیشگی لوگو یه دلیل دیگه هم داره که مخصوص کساییه که همیشه 45 تا تب با هم باز می کنن، مثل من. اگه یه کسی داره تو سایتتون می گرده و همزمان چند تا صفحه دیگه هم باز کرده، می دونه که هنوز تو سایت شماست و هر بار هم که رو یکی از بخش های سایتتون کلیک کنه و یه صفحه دیگه باز کنه دوباره چشمش به لوگوتون می خوره و این همه یادآوری تأثیر خودشو میذاره و برندتون تو ذهن موندگار تر میشه.
لوگوتونو به صفحه نخست سایتتون لینک کنید. اگه یه کاربر تو سایتتون گم بشه به طور غریزی روی لوگو کلیک می کنه تا بره صفحه اول. این کار دو تا مزیت داره. اول اینکه باعث میشه کاربر با لوگوی سایت ارتباط برقرار کنه و دوم این که تو سایتتون بمونه. کاربرها ناخودآگاه این کارو می کنن، چون معمولا تو سایت ها اینطوریه که با کلیک روی لوگو میرید به صفحه اول سایت.
حالا من نمی خوام بگم که دقیقا مثل بقیه باشید، بلکه دقیقا برعکس. اما وقتی صحبت از اصول اولیه باشه، متفاوت بودن به جای اینه کمک کننده باشه به ضررتونه. به من اعتماد کنید، من تخصصم همین چیزهاست.
اگر می خواهید سایت و برندتونو خلاقانه طراحی کنید می تونید با ما تماس بگیرید. ما می تونیم کمکتون کنیم ،بدون این که بازدیدکننده هاتونو فراری بدید، یه سایت متفاوت داشته باشید.